دویست و چهل

من شخصا خیلی سال پیش یک کارخانه‌دار سنتی را می‌شناختم که لیوان و پارچ پلاستیکی تولید می‌کرد. یک جایی در استان خراسان. یک بار خط تولید کارخانه‌اش ایراد پیدا کرده بود و سی درصد محصولاتش وسط فرآیند تولید یا می‌شکستند یا له می‌شدند یا ته‌شان سوراخ می‌شد. دو تا مهندس مکانیک تجربی و خسته هم داشت که از عهده‌ی تعمیر خط تولید برنمی‌آمدند. کارخانه‌دار هم بی‌خیال تعمیر دستگاه‌های تولید شد و دست به دامان علم آمار واحتمالات شد. میزان تولیدش را سی درصد برد بالا تا جبران مافات شود و همان صد درصد تولید قدیم دستش را بگیرد. به همین قشنگی. خوب که فکر می‌کنم می‌بینم پشت سیاست‌ کلان مملکت بابت بالا بردن جمعیت کشور هم یک تفکر این‌چنینی باید وجود داشته باشد. این همه اتفاق بی‌دلیل رخ می‌دهد و بابت آن‌ها آدم‌های قشنگ‌مان می‌میرند. ساختمان می‌سوزد. هواپیما سقوط می‌کند. هوا کثیف می‌شود. اتوبوس چپ می‌کند. پراید تولید می‌شود. زلزله می‌آید. مهاجرت رخ می‌دهد. همه‌ی این‌ها تلفات می‌دهند و یک جوری باید جبران مافات شود و کسری جمعیت را تلافی کرد. مهندسین مکانیک تجربی‌مان هم که خیلی طفلکی‌ها خسته‌اند. پس راهی نمی‌ماند الا تولید بیشتر جمعیت. به نظر من که خیلی طرح هوشمندانه‌ای است. روزها سر مزار رفتگان گریه و شب‌ها نطفه‌ی رفتگان آینده را منعقد کنیم. خیلی هم عالی.