صد و سه

​پنجاه سال پیش مجله‌ی پلی‌بوی یک مصاحبه‌ای داشت با استنلی کوبریک. یک جایی کوبریک گفت: «وحشتناک‌ترین واقعیتِ جهان خصومت‌آمیزی‌اش نیست، بی‌تفاوتی‌اش است.»

این زیباترین تعریفی است که از ماهیت ترسناک انسان شنیده‌ام. من از فهیمِ بی‌تفاوت می‌ترسم. گاهی وقت‌ها حس می‌کنم که جهان‌بینی و ایدئولوژی‌ام را تبخیر شده و گیاه‌طور زندگی می‌کنم. هوای کثیف را نفس می‌کشم و اکسیژن پس می‌دهم. مهربان و بی‌آزار. بی‌تفاوت. همه‌ی درخت‌های جنگل را هم که ریشه‌کن کنند، باز هم من تولید اکسیژن می‌کنم. تا روزی که برگ‌هایم خشک شوند. بی‌تفاوت و گیاه‌طور. سالاد فصل. 

ساعت‌های آخر سال دو هزار و شانزده است. کار چندانی از دستم برنمی‌آید. فقط می‌توانم برای خودم یک رزولوشن و تعهد جدید تدوین کنم. این‌که گیاه نباشم. دیسیپلین عقیدتی داشته باشم. آدم باشم. 
سال نو مبارک