صد و نود و چهار

برای گرفتن این عکس سه‌پایه‌ام را علم کرده بودم. بعد انگشتم گیر کرد لای میله‌های خشن و چغرش و جر خورد. بس که مثل گراز بی‌رحم است. درست شبیه به آرپی‌جی-هفت است. یک بار توی حیاط خانه‌مان، گذاشته بودمش رو شانه‌ام. همسایه‌ام دید. از ترس خودش را خیس کرد و فرار کرد داخل خانه. لابد فکر کرد به عنوان یک تروریست متعهد الان شلیک می‌کنم و خانه‌اش را از روی گوگل‌مَپ محو می‌کنم. اما من شلیک نکردم. در عوض رفتم از بوته‌ی رزِ ارغوانیِ ته حیاط که تازه غنچه کرده بود، عکس گرفتم. به همین اندازه لطیف و پنبه‌طور.

برای گرفتن این عکس سه‌پایه‌ام را علم کرده بودم. بعد انگشتم گیر کرد لای میله‌های خشن و چغرش و جر خورد. مجبور شدم باندبیچی‌اش کنم. انگشتم شده بود شبیه به مردان ترکمن که تِلپَک سرشان می‌گذارند. یک بار قدیم‌ها توی وبلاگم همین مثال را زده بودم و خواسته بودم نمک بریزم. غرض و مرضی هم نداشتم. یک آدم ترکمن پیدا شد و یک کامنت حاوی تمام فحش‌های کاف‌دارِ خانمان‌برانداز و دوربرد به صورت یک پکیج آل اینکلوسیو، برایم گذاشت. رگ غیرتش به قاعده‌ی یک لوله پولیکای شش اینچ زده بود بیرون.

برای گرفتن این عکس سه‌پایه‌ام را علم کرده بودم. عکس را گرفتم. هر کس آن را می‌بیند، می‌گوید این‌جا خودِ بهشت موعود است. من و انگشت ترکمن، سرمان را به نشان تائید تکان می‌دهیم و توی دل‌مان می‌خندیم. هیچ کدام‌شان از قاعده‌ی کراپ کردن خبر ندارد. خبر ندارد با چه مکافاتی فریم عکس را بستیم تا قبرستان سمت چپ با آن کوه ماشین‌ِ فرسوده و آن زمین بایر سمت راست که دارند یک والمارت بی‌قواره در آن می‌سازند، دیده نشود. زنده باد کراپ کردن. زنده باد فریم‌بندی هدف‌مند. به نظرم اصلا تقلب و غیر‌اخلاقی هم نیست. همه‌ی ما در زندگی روزمره‌مان همین تکنیک را استفاده می‌کنیم. حتی توی حرف زدن ساده‌مان. چیز‌هایی را می‌گوییم که دوست داریم. هر چیزی که خوش‌مان نیاید و حس کنیم زیبایی درون‌مان را خدشه‌دار می‌کند، حذف می‌کنیم. کراپ می‌کنیم. من و انگشت ترکمن هم همین عقیده را داریم. ما بی‌نقصیم. هر چیزی هم که می‌خواهد این حقیقت را وارانه نشان بدهد را می‌گذاریم خارج فریم و حذفش می‌کنیم. به همین راحتی.

برای گرفتن این عکس سه‌پایه‌ام را علم کرده بودم. من و انگشت ترکمنم. حقایق زیبا را گذاشتیم توی فریم دوربین. عوارض زشت را هم حذف کردیم. اصلا از روز اول نبودند. نتیجه شد برش اریبی از بهشت موعود. به همین مسخرگی.