تکلیف شما را نمیدانم اما تکلیف خودم روشن است. رای میدهم. البته به شرط اینکه دولت فخیمهی ایران یک صندوق رای بیاورد به شهر ما. چهار سال پیش که نیاوردند. اما امسال اگر نیاورند، پیاده هم که شده تا واشنگتن میروم و رای میدهم. تازه سر راه هم حضوری چهار تا فحش کافدار و بیلاخ برای ترامپ هدیه میبرم. یک تیر و دو نشان. واقعیتش را بخواهید آمدن ترامپ بابت رای ندادن نیمهی خوب انسانها بود. درگیری مسلحانه که در رستهی کاری من جا نمیگیرد پس رای دادن و مدنیت تنها گزینهی روی این میز زهوار در رفته است. رای دادن، بهترین بهانه است که بعدا بتوانیم غر بزنیم و مدعی باشیم. در غیر این صورت ماجرای من میشود ماجرای همان آدمی که رفت خودش را با زنجیر بست به حرم امامزاده و گفت «امام! تا جایزهی بزرگ بانک رو نبرم، از اینجا تکون نمیخورم». بعد هم امام آمد به خوابش و همزمان با زدن یک پسگردنی و لگد قایم، بهش گفت که «مرتیکه اول حساب باز کن بعد بیا اینجا دخیل ببند».
مثال نزدیکتر و شبیهتر پیدا نکردم. همینه که هست. درست مثل کاندیداها که محدود و تکراریاند. اما همینه که هست. پس من رای میدهم.
تمام آرشیو عکسهایم را گشتم تا یک چیز مرتبطی به کاندیدای مورد نظر پیدا کنم. این نزدیکترین عکس بود که لامصب قفلش هم کلید نمیخورد و رمزی است. اما همینه که هست.