یک همکار ریشو دارم که صدای خندهاش شبیه به قارقار کلاغ روی چنار است. عموما هم بیدلیل میخندد. به ترک دیوار. به صدای اگزوز وسپا. به جوکهای لوس خودش. قارقارش عصبیام میکند. سوهان روحم است. قبلا اینطور نبودم. آستانهی تحمل بالاتری داشتم. سعهیصدر داشتم. اما چند وقت است که آستانه آمده پائین. مثل دینامیت نم کشیده شدهام و هر لحظه آمادهی انتحارم. البته کلاغ تنها سوهان روحم نیست. کلا روحم شده مثل پوست سوخته و هر چیزی میتواند سوهانش باشد. حتی پر قو. مثلا همکار بلغاریم. هنوز سه ماه نیست که استخدام شده. دختر بدی نیست. اما سوهان است. عادت دارد تُک موهایش را بپیچد دور دستش و بعد آن را از ریشه بکند. دو تا جوش بزرگ هم دارد. یکی روی گونهی چپش و یکی زیر گلویش. دائم مشغول جراحی و تخلیه این دو تا آتشفشان است. بعد هم خون میآیند و هرولهکنان میرود سمت دستشویی و تمیزشان میکند و کرم پودر میزند و برمیگردد پشت میزش تا دوباره سوهان بکشد به روانم. از همین کارهایش عصبی میشوم. اما دلیل کافی برای اینکه داد بزنم سرش ندارم. وگرنه حتما روزی چند بار داد و قال میکردم. بعضی وقتها خدا را شکر میکنم که جثهی بزرگی ندارم تا به پشتوانهی آن کتککاری کنم. گو اینکه کتککاری در مملکتی که من در آن زندگی میکنم، کار انسانهای متوحش است و محلی از اعراب ندارد. اینجا آدمها سوهانهای زندگیشان را متمدنانه با تفنگ میکشند. اما خب. من هنوز به آن مرحله از تمدن نرسیدهام که سر هیچ کلاغی اسلحه بکشم.
مخلص کلام این بود که سعهی صدرم خراب شده. اما هنوز کظم غیظم درست کار میکند. این ترکیب عموما نتیجهی مطلوبی نمیدهد. درست مثل این است که سوراخ بالای کوه آتشفشان را با گچ و سنگ پر کنی. بالاخره باید این انرژی یک جوری خالی شود وگرنه آدم را خالی میکند. شاید یک کیسه بوکس بخرم و بگذارم کنار میزم. آنقدر بزنمش تا وا برود. شاید هم بروم یک کتکخور استخدام کنم. هر بار صد دلار بهش بدهم و یک فصل کتکش بزنم و تلافی کلاغ و وسپا و جوکهای لوس و جوشهای ترکیده و موهای کندهشده را سرش دربیاورم. کلا هر کسی یک کتکخور لازم دارد تا دق نکند. کتک هم لزوما فیزیکی نیست. یکی باشد که برود زیر آماج احساسات آدم.
همهی این حرفها مثل باد دادن کاه است و هیچ ارزش حقیقی و حقوقی ندارد. زود از کوره درمیروم و تنها کتکخور دم دستم، همین کیبرد بینواست که زیر آماج ضربات انگشتانم قرار گرفته. این کلمات مظلوم که مثل گوسفند قربانی، برای عروسی و عزا سربریده میشوند.
پینوشت کنم که کلا منظورم یک چیزی شبیه به همین عکسم است. یک جایی باید فقط دهن شد و کلا سوهان روح را قورت داد.